گروه فرهنگ و هنر مشرق - سال 1962، آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم پیروز شدند و این کشور را بین خود تقسیم کردند. ناخواهری جولیانا، عضو ارتش مقاومت است و وقتی کشته میشود جولیانا تصمیم میگیرد مأموریت او را به سرانجام برساند و گزارشی خبری را که روی نوار فیلم ضبط شده، به مردی در قلعه بلند برساند ...
چه میشد اگر در جنگ جهانی دوم، متحدین، یعنی آلمانیها، ژاپنیها و ایتالیاییها بودند که پیروز میَشدند؟ سرنوشت دنیا چطور رقم میخورد و روزگار ما دستخوش چه تغییراتی میشد؟ سریال مرد قیصر مرتفع دنیایی جایگزین را مطرح میکند که در آن آلمان و ژاپن پیروز جنگ جهانی شدند و حالا این آمریکاست که به دو بخش شرقی (دراختیار آلمانها) و غربی (کرانهی اقیانوس آرام و در دست ژاپنیها) تقسیم شده و یک منطقه ی کوچک بی طرف هم میان این دو بخش وجود دارد. این ایدهی بکر متعلق به فیلیپ کی.دیک است اما چه شد که این ایده روی کاغذ نقش گرفت و حالا به یک سریال معمایی جذاب بدل شد؟
*فیلیپ کی.دیک را میشناسید؟
تقریبا تمام کسانی که به سینما و دنیای تلویزیون علاقه دارند نام فیلیپ کی.دیک را شنیدهاند حتی اگر تاکنون کتابی از او نخوانده باشند. کی.دیک یکی از محبوبترین نویسندگان کارهای ادبی علمی-خیالی برای فیلمسازها و سریالسازهاست. و اقتباسهای مختلف و متعددی از کارهایش ساخته شده است. فیلیپ کی.دیک متولد 16 دسامبر 1928 و در گذشتهی دوم مارس 1982، نویسندهای آمریکایی است که اغلب کارهایش در ژانر علمی- خیالی میگنجد و با این حال در نوشتههایش رگههایی بسیار قوی از تمهای فلسفی، جامعه شناختی و سیاسی دیده میشود و در آنها همیشه پای یک شرکت انحصار طلب، یا دولتی خود کامه یا وضعیت ذهنی در حال دگرگونی دائم در میان است. از آنجا که این موضوعات تنها ابزاری برای کسب درآمد برای کی.دیک نبود و بیشتر دغدغهای همیشگی و هستی شناختی برایش محسوب میشد، او بعدا جدا از کارهای داستانیاش چندین مقاله دربارهی فلسفه، مذهب، سرشت واقعیت و علم نوشت و این مقالات در کتاب پرورقی با نام تفسیر گردآوری و پس از مرگ این نویسنده منتشر شدند.
کی.دیک در طول عمرش 44 رمان و حدود 121 داستان کوتاه نوشت که البته این داستانهای کوتاه در نشریات مختلف چاپ شدند. با این حال جالب است بدانید ه هر چند کی.دیک بسیار پر کار بود، زندگی توأم با فقری را پشت سر گذاشت، شاید چون اغلب این فیلمها پس از مرگ کی.دیک ساخته شدند. اما محبوبیت بالای رمانهایش هم باعث نشد او زندگی سرشار از رفاهی داشته باشد. کی.دیک در ژانر علمی-خیالی آن قدر نویسندهی مهمی است که حتی در مجموعهی کتابخانهی آمریکا که کارش گردآوری آثار فاخر ادبی منظوم و منثور است، مجلدی هم به او اختصاص داده شده و او اولین نویسندهی ژانر علمی – خیالی است که به این اعتبار و موفقیت رسیده. از معروفترین کارهای کی.دیک میتوان به آیا آدممصنوعیها خواب گوسفند برفی میبینند؟ اسکنر تاریکنگر، گزارش اقلیت و عمده فروشی خاطرات درخواستی اشاره کرد.
*مرد قصر مرتفع روی کاغذ
فیلیپ کی.دیک رمان مرد قصر مرتفع را سال 1963 منتشر کرد. ماجرای این رمان که جایزهی بهترین رمان را از جوایز هوگو برای کی.دیک به ارمغان آورد در سال 1962 یعنی هفده سال پس از پایان جنگ جهانی دوم میگذرد. البته در این رمان پایان جنگ جهانی آن طور که ما میدانیم نبوده؛ در این رمان به تاریخی جایگزین سر میزنیم که در آن قدرتهای محور یعنی امپراتوری ژاپن و آلمان نازی پیروز شدند و حالا بر آمریکا حکم میرانند و مردم آمریکا تحت فرمان دولتی توتالیتر روزگار میگذرانند. گفته میشود کی.دیک برای نوشتن این رمان از کتاب جشن پنجاه سالگی را ساز کن نوشتهی واردمور که تاریخچهای متفاوت از جنگ داخلی آمریکا تعریف میکند، کتابهای تاریخی متفاوت دربارهی جنگ جهانی دوم و کتاب «ئی چینگ»که با نام کتاب دگرگونیها هم شناخته میشود و کتاب مقدس چینیهاست الهام گرفته است.
این اثر البته یک رمان در رمان هم هست و جدا از این تاریخ جایگزینی که میبینیم، یک تاریخ دیگر هم روایت میشود که در آن متفقین بر متحدین پیروز شدند اما این پیروزی با آنچه واقعا در تاریخ رخ داده فرق دارد. رمان مرد قصر مرتفع از طرف منتقدان ستایش شد و آنها توانایی کی.دیک را در خلق تعلیق و طراحی شخصیتها ستودند و بسیاری معتقدند این اثر یک نوشتهی فلسفی مهم هم هست. کی.دیک در سال 1967 در مصاحبهای گفت که قصد دارد دنبالهای بر رمان بنویسد اما موفق به این کار نشد، چرا که هر بار که تصمیم گرفت نوشتن دنباله را شروع کند از نظر ذهنی به هم ریخت، مخصوصا که دیگر توان خواندن متنهایی را که مربوط به کارهای نازیها بود، نداشت.
*مرد قصر مرتفع در قاب کوچک
مدتها بود که آدمهای مختلف سعی کردند اقتباسی از این رمان بسازند اما نتیجه نگرفتند. به گزارش 24، شش سال پیش بود که خبری منتشر شد مبنی بر ساخته شدن یک سریال کوتاه چهار قسمتی در شبکه بیبیسی براساس مرد قصر مرتفع و گفته میشد ریدلی اسکات یکی از تهیهکنندگان اجرایی این سریال خواهد بود و کار اقتباس را هم هوارد برنتن انجام داده است. اما دیگر خبری از این سریال نشد. سال 2013 نشریهی ورایتی اعلام کرد شبکهی جمع وجور «سای فای» قصد دارد این سریال چهار قسمتی را تولید کند و ریدلی اسکات و فرانک اسپاتنیتز تهیه کنندگان اجرایی آن هستند و سریال در کمپانی اسکات تولید میشود. اما این بار هم دیگر خبری از سریال نشد تا این که بالاخره در اکتبر سال 2014 خبر رسید شبکهی آمازون فیلمبرداری قسمت اول و آزمایشی سریال را شروع کرده است و در صورت چراغ سبز دادن مدیران این شرکت، سریال تولید و به صورت آنلاین پخش میشود.
این بار هم نام اسکات و اسپاتنیتز به عنوان مدیر تولید دیده میشد و اسپانتیتز البته اقتباس از متن کی.دیک را هم انجام داده بود. قسمت آزمایشی ساخته شد و از آنجایی که ساز و کار آمازون با دیگر شرکتها فرق میکند آنها در تاریخ 15 ژانویهی 2015 این قسمت را به صورت آنلاین برای مشترکان خود پخش کردند. این قسمت و قسمت آزمایشی چند سریال دیگر تقریبا هم زمان پخش شدند تا با توجه به میزان موفقیت آنها، روسای شرکت چراغ سبز ادامهی تولید هر یک را نشان بدهند. مرد قصر مرتفع به همراه چهار سریال دیگر چراغ سبز گرفتند و فصل اول سریال در ده قسمت یک ساعته تولید شد. فیلمبرداری سریال که اکتبر 2014 شروع شده بود در سیاتل، نیویورک و واشنگتن ادامه پیدا کرد و تا سپتامبر 2015 ادامه داشت. قسمت دوم سریال با فاصلهی حدود دو ماهه در 23 اکتبر 2015 توسط آمازون به طور آن لاین پخش شد و دیگر قسمتها هم هفتگی در اختیار مشترکان شبکه قرار گرفتند.
منتقدان و تماشاگران به شدت از سریال استقبال کردند. امتیاز این سریال در سایت راتن تومپتوز با احتساب 57 نقدی که بر آن نوشته شده 95 از 100 است. خلاصهی توضیح منتقدان برای این سریال این است که خط داستانی سریال به سرعت آدم را درگیر میکند، شخصیتها خیلی سریع پرداخت میشوند و فضای ضد آرمان شهری پس از جنگ دوم جهانی فیلم هم بسیار ملموس است. به گفتهی منتقدان، این سریال شباهتی با دیگر سریالهای تلویزیون ندارد. البته سریال در فصل جوایز خیلی موفق نبود و دلیل اصلیاش هم دودلی جوایز تلویزیونی برای سهیم کردن سریالهای آن لاین و پخش شده به طور اینترنتی در جوایزشان است. این سریال نامزد جایزهی بهترین سریال جدید از آکادمی فیلمهای علمی – تخیلی، فانتزی و وحشت و نامزی بهترین بازیگر مرد نقش مکمل از جوایز انتخاب منتقدان تلویزیونی بود. شبکهی آمازون هم اعلام کر که این سریال پرمخاطبترین سریالش بوده و برای همین فصل دوم سریال تولید میَشود. هر چند ساخت فصل دوم قطعی شده اما انگار اسپانتیتز فصل دوم این سریال را همراهی نمیکند.
*آنچه باید بدانید
1- درکتاب شخصیتها رمانی میخوانند به اسم «ملخ بسیار دروغ میگوید» در سریال این رمان به گزارش خبری بدل شده با همین نام که چند نسخه از آن روی نوار فیلم ضبط شده است
2- ماجرای سریال در سال 1962 رخ میدهد اما وسایل و ارجاعهای فرهنگی به دههی 1950 برمیگردد تا حس رکود فرهنگی به مخاطب القا شود.
3- برای تبلیغ سریال، یک واگن از یکی از قطارهای متروی نیویورک تماما با نشانههای آلمان نازی و امپراتوری ژاپن پوشانده شد و به حرکت در آمد. این اقدام واکنشهای بسیاری به دنبال داشت و خیلی زود هم این واگن به حالت اولیهی خود برگشت و هم پوسترهایی که بر علایم پیروزی نازیها تأکید داشتند جمعآوری شدند.
4
- یکی ازشخصیتهای فرعی سریال مردی است که در کافهای نشسته و اریگامی (عروسکهایی که با تا کردن کاغذ طراحی میَشوند) درست میکند. این شخصیت ادای دینی است به صحنهای مشابه در فیلم بلیدرانر ساختهی، ریدلی اسکات که براساس رمان دیگری از فیلیپ کی.دیک ساخته شده بود.
5- فرانک اسپاتنیتز برای پایان فصل اول ایدهای مشخص داشت و قرار بود اگر آمازون دستور ساخت فصل دوم را ندهد، سریال پایانی قطعی داشته باشد. وقتی آمازون اعلام کرد ساخت سریال ادامه دارد، اسپاتنیتز این پایان را تغییر داد اما قول داده در فصل دوم به خیلی سوالها پاسخ داده شود.
6- در تیتراژ سریال آهنگ «ادل وایس» شنیده میشود که تصور میشد ترانهی فولکلوری از اتریش باشد اما این آهنگ برای تئاتر موزیکال آوای موسیقی نوشته شده است؛ نمایشنامهای که اگر آلمانها پیروز میشدند هرگز نوشته نمیشد.
7-در این سریال هر چند آدولف هیتلر جزو شخصیتهای اصلی نیست اما چند باری او را در اخبار تلویزیونی میبینیم. او بسیار پیر شده، موهایش سفید است و احتمالا به زودی بر اثر کهولت میمیرد و این در حالی است که هیتلر در روزهای آخر جنگ جهانی دوم خودکشی کرد.
چه میشد اگر در جنگ جهانی دوم، متحدین، یعنی آلمانیها، ژاپنیها و ایتالیاییها بودند که پیروز میَشدند؟ سرنوشت دنیا چطور رقم میخورد و روزگار ما دستخوش چه تغییراتی میشد؟ سریال مرد قیصر مرتفع دنیایی جایگزین را مطرح میکند که در آن آلمان و ژاپن پیروز جنگ جهانی شدند و حالا این آمریکاست که به دو بخش شرقی (دراختیار آلمانها) و غربی (کرانهی اقیانوس آرام و در دست ژاپنیها) تقسیم شده و یک منطقه ی کوچک بی طرف هم میان این دو بخش وجود دارد. این ایدهی بکر متعلق به فیلیپ کی.دیک است اما چه شد که این ایده روی کاغذ نقش گرفت و حالا به یک سریال معمایی جذاب بدل شد؟
*فیلیپ کی.دیک را میشناسید؟
*مرد قصر مرتفع روی کاغذ
*مرد قصر مرتفع در قاب کوچک
مدتها بود که آدمهای مختلف سعی کردند اقتباسی از این رمان بسازند اما نتیجه نگرفتند. به گزارش 24، شش سال پیش بود که خبری منتشر شد مبنی بر ساخته شدن یک سریال کوتاه چهار قسمتی در شبکه بیبیسی براساس مرد قصر مرتفع و گفته میشد ریدلی اسکات یکی از تهیهکنندگان اجرایی این سریال خواهد بود و کار اقتباس را هم هوارد برنتن انجام داده است. اما دیگر خبری از این سریال نشد. سال 2013 نشریهی ورایتی اعلام کرد شبکهی جمع وجور «سای فای» قصد دارد این سریال چهار قسمتی را تولید کند و ریدلی اسکات و فرانک اسپاتنیتز تهیه کنندگان اجرایی آن هستند و سریال در کمپانی اسکات تولید میشود. اما این بار هم دیگر خبری از سریال نشد تا این که بالاخره در اکتبر سال 2014 خبر رسید شبکهی آمازون فیلمبرداری قسمت اول و آزمایشی سریال را شروع کرده است و در صورت چراغ سبز دادن مدیران این شرکت، سریال تولید و به صورت آنلاین پخش میشود.
منتقدان و تماشاگران به شدت از سریال استقبال کردند. امتیاز این سریال در سایت راتن تومپتوز با احتساب 57 نقدی که بر آن نوشته شده 95 از 100 است. خلاصهی توضیح منتقدان برای این سریال این است که خط داستانی سریال به سرعت آدم را درگیر میکند، شخصیتها خیلی سریع پرداخت میشوند و فضای ضد آرمان شهری پس از جنگ دوم جهانی فیلم هم بسیار ملموس است. به گفتهی منتقدان، این سریال شباهتی با دیگر سریالهای تلویزیون ندارد. البته سریال در فصل جوایز خیلی موفق نبود و دلیل اصلیاش هم دودلی جوایز تلویزیونی برای سهیم کردن سریالهای آن لاین و پخش شده به طور اینترنتی در جوایزشان است. این سریال نامزد جایزهی بهترین سریال جدید از آکادمی فیلمهای علمی – تخیلی، فانتزی و وحشت و نامزی بهترین بازیگر مرد نقش مکمل از جوایز انتخاب منتقدان تلویزیونی بود. شبکهی آمازون هم اعلام کر که این سریال پرمخاطبترین سریالش بوده و برای همین فصل دوم سریال تولید میَشود. هر چند ساخت فصل دوم قطعی شده اما انگار اسپانتیتز فصل دوم این سریال را همراهی نمیکند.
*آنچه باید بدانید
1- درکتاب شخصیتها رمانی میخوانند به اسم «ملخ بسیار دروغ میگوید» در سریال این رمان به گزارش خبری بدل شده با همین نام که چند نسخه از آن روی نوار فیلم ضبط شده است
2- ماجرای سریال در سال 1962 رخ میدهد اما وسایل و ارجاعهای فرهنگی به دههی 1950 برمیگردد تا حس رکود فرهنگی به مخاطب القا شود.
3- برای تبلیغ سریال، یک واگن از یکی از قطارهای متروی نیویورک تماما با نشانههای آلمان نازی و امپراتوری ژاپن پوشانده شد و به حرکت در آمد. این اقدام واکنشهای بسیاری به دنبال داشت و خیلی زود هم این واگن به حالت اولیهی خود برگشت و هم پوسترهایی که بر علایم پیروزی نازیها تأکید داشتند جمعآوری شدند.
4
- یکی ازشخصیتهای فرعی سریال مردی است که در کافهای نشسته و اریگامی (عروسکهایی که با تا کردن کاغذ طراحی میَشوند) درست میکند. این شخصیت ادای دینی است به صحنهای مشابه در فیلم بلیدرانر ساختهی، ریدلی اسکات که براساس رمان دیگری از فیلیپ کی.دیک ساخته شده بود.
5- فرانک اسپاتنیتز برای پایان فصل اول ایدهای مشخص داشت و قرار بود اگر آمازون دستور ساخت فصل دوم را ندهد، سریال پایانی قطعی داشته باشد. وقتی آمازون اعلام کرد ساخت سریال ادامه دارد، اسپاتنیتز این پایان را تغییر داد اما قول داده در فصل دوم به خیلی سوالها پاسخ داده شود.
6- در تیتراژ سریال آهنگ «ادل وایس» شنیده میشود که تصور میشد ترانهی فولکلوری از اتریش باشد اما این آهنگ برای تئاتر موزیکال آوای موسیقی نوشته شده است؛ نمایشنامهای که اگر آلمانها پیروز میشدند هرگز نوشته نمیشد.
7-در این سریال هر چند آدولف هیتلر جزو شخصیتهای اصلی نیست اما چند باری او را در اخبار تلویزیونی میبینیم. او بسیار پیر شده، موهایش سفید است و احتمالا به زودی بر اثر کهولت میمیرد و این در حالی است که هیتلر در روزهای آخر جنگ جهانی دوم خودکشی کرد.